شهـــــریور...
شهریور است و گرما از نفس افتاده...
باد دور برداشته برای غوغای پاییزی دیگر...
غروب ها کم کم خونین و دود آلود می شوند...
و برگ ها خودشان را آماده می سازند.
... و رویای قدم هایی که
خودشان را لا به لای برگ و باران گم می کنند!
فصلی نو برای واژه ها و شاعرانه ها در راه است...
رنگ میبازد تابستان...
هیاهویی میان ابرها برپاست.
زمین در انتظار باران...
آری ؛ شهریور است!
نظرات شما عزیزان: